11ام آبان, 1396
دل های بزرگ عشق های زیبا می آفرینند...
#دکتر شریعتی#
دلهای بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند. عشق هایی که جان دادن در کنارشان آرزوئی شورانگیز است. اما کدام معشوقی مخاطب راستین چنین عشقی تواند بود؟ این عشق ها همواره در فضای مهگون و جادوئی اسطوره و افسانه سرگردان اند و در دل کلمات شعر و در حلقوم ناله های موسیقی و در روح ناپیدای هنرها و یا در خلوت دردمند سکوت و حسرت و خیال و تنهائی چشم براه آمدن کسی که می دانند نمی آید! راستی چرا عشق ها راست اند و معشوق ها دروغ؟ وانگهی عشق مگر نه بیتابی شورانگیز دل ها است در جستجوی گم کرده خویش؟
پیداست که من از عشقهای «بزرگ» سخن می گویم نه از عشقهای «شدید»، از نیازی که به «بیاوئی» است نه احتیاجی که، فقر «بی کسی»! هراس «مجهول ماندن»، نه درد « محروم بودن».
دکتر شهید علي شريعتي
http://www.anarchism-ds.blogfa.com
11ام آبان, 1396
سوال از جهان سوم و پاسخ دکتر حسابی...
ي در آخر ساعت درس يك دانشجوي دوره ي دكتراي نروژي سوالي مطرح كرد . استاد شما كه از جهان سوم مي آييد جهان سوم كجاست ؟ فقط چند دقيقه به آخر كلاس مانده بود . من در جواب مطلبي را في البداهه گفتم كه روز به روز بيشتر به آن اعتقاد پيدا مي كنم . به آن دانشجو گفتم : جهان سوم جايي است كه هر كس بخواهد مملكتش را آباد كند خانه اش خراب مي شود و هر كس بخواهد خانه اش آباد باشد بايد در تخريب مملكتش بكوشد.
( پروفسور دكتر محمود حسابي )
6ام آبان, 1396
شعری با موضوع شهدای مدافع حرم
5ام آبان, 1396
چگونه وارد حوزه شدم
با سلام و احترام
من معمولا آدمی هستم که دقیقه 90 تصمیم میگیرم چی کار کنم. واسه همین دقیقا برام مشخص نبود که چیکاره میخوام بشم البته از شغل معلمی خوشم می آمد.
تا این که مدرک دیپلمم را در رشته تجربی گرفتم و امتحان کنکورم را هم دادم و همزمان با آن به اسرار مادرم در آزمون ورودی حوزه هم شرکت کردم(بدون این که آشنایی با آن داشته باشم وحتی نمیدانستم حوزه با این ه نوشته میشود یا این ح). البته با مادرم شرط گذاشتم که اگه خوشم نیامد ادامه ندهم و او هم قبول کرد.
سرانجام جزء ذخیره ها قبول شدم.بعد از گذشت یک ترم تازه فهمیدم در چه جای معنوی ومقدسی قرار گرفته ام از آن به بعد حوزه شد برای من محل تحول و تغییرات بسیار جدی تا جایی که شعری در این باره سرودم و در شعرم حوزه علمیه را بهشت دنیا معرفی کردم:
دل در کلاسی پر ز نور ،این را روایت میکند
سلول هایی تیره را ،این جا هدایت میکند
نورت کند هر یک نظر ،خورشید معنایت کند
از خود نگویم من که من ،از خود شکایت میکند
ساحل چه منت قطره را، او مست امواجی شده
دریای بی پهنا که بر ،ساحل کفایت میکند
ترسی به خلوت گشتنت، ناید به دل با صاحبت
قرص است دل ها زان که خود،از تو حمایت میکند
گویم بهشتی در جهان ،کمتر نچرخد این زبان
دانم همی عشقت بسی، قارون گدایت میکند
و دوبیتی اخیرم:
بهشتی دل در آن بگذاشت پایش
که خود را جا نهاده لابه لایش
نخوانیدم دگر سرباز مهدی
کنم من با کنیزی جا به جایش
[و این جا بود که نقطه تحول زندگی ام رقم خورد و چیز های مهمی در این مکان مقدس به دست آوردم که حاضر نیستم ونخواهم بود با دنیا عوض کنم.]
یا علی
5ام آبان, 1396
نشانه های صبر وعلت آن ها
عمر بن علی از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل کرده:رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود:
نشانه های صابر سه چیز است:
1- سستی نمی کند
2- ملول و دلتنگ نمی شود
3- از پروردگارش شکایت نمی کند.
زیرا اگر تنبلی کند، حق را ضایع کرده، اگر ملول شود شکر به جا نمی آورد و اگر شکوه کند او را معصیت و نا فرمانی خواهد کرد.
(علل الشرایع جلد دوم)