5ام آبان, 1396
چی شد طلبه شدم؟
30ام مهر, 1396
اثبات حق امامت
امام امیرالمؤمنین علیه السلام در موارد مختلفی جهت اثبات حق امامت و ولایت بلافصل خویش بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله در فرصتهای مناسب همواره بر غاصبین خلافت اعتراض و انتقاد کرده، به حدیث غدیراستدلال و احتجاج می نمود و این اعتراضات و احتجاجات بیانگر آن است که امام علیه السلام حتی یک لحظه هم از حق الهی خویش غافل نبوده است.
اعتراضات و انتقادات امام از خلفا، گاه به صورت کلّی و ضمنی و گاه به صورت مشخص و صریح بوده است.
اعتراضهای ضمنی و کلی
انتقادات ضمنی آن حضرت را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
الف. اشاره به مقام ممتاز اهل بیت علیهم السلام .
ب. اشاره به اولویت و افضلیت خویش در خلافت و امامت.
ج. اشاره به قرابت خویش نسبت به پیامبر.
الف. اشاره به مقام ممتاز اهل بیت علیهم السلام
امام علیه السلام در نهج البلاغه برای اثبات حقانیت خویش و یادآوری جایگاه با عظمت اهل بیت و فلسفه وجودی امام و تنبه مردم و بر حذر داشتن آنها از هر گونه انحراف از راه مستقیم، با بیان علائم و دلائل امامت و ولایت، به مقام ممتاز اهل بیت علیهم السلام (و اینکه علوم و معارف آنها از یک منبع فوق بشری سرچشمه می گیرد و دیگران را نمی شود با آنها مقایسه کرد) تصریحات فراوانی نموده است که به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:
1. در خطبه دوم نهج البلاغه می فرماید:«لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِنْ هذِهِ الأُمَّةِ اَحَدٌ، وَ لا یُسَوِّی بِهِم مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُم عَلَیْهِ اَبَدَا. هُمْ اَسَاسُ الدِّینِ، وَ عِمَادُ الْیَقِینِ. اِلَیْهِمْ یَفِی ءُ الْغالِی، وَ بِهِم یُلْحَقُ التَّالیِ. وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلایَةِ، وَ فِیهِمُ الوَصِیَّةُ وَ الوِرَاثَةُ؛ هیچ کس از این امت را با آل محمد صلی الله علیه و آله نمی توان مقایسه کرد و آنها که از نعمت آل محمد صلی الله علیه و آله بهره گرفتند، هرگز با آنان برابر نخواهند بود، چون آنان اساس دین و پایه یقینند. غلوّ کننده، به سوی آنان بازمی گردد و عقب مانده به آنان ملحق می شود. شرایط ولایت امور مسلمین در آنها جمع است و سفارش [پیغمبر] درباره آنها است و آنان [کمالات نبوی را] به ارث برده اند.»
جملات فوق نشان می دهد که اهل بیت علیهم السلام از یک معنویت فوق العاده ای برخوردار هستند، لذا احدی با آنان قابل مقایسه نیست. و چنان که در مسئله نبوت مقایسه کردن افراد دیگر با پیغمبر صلی الله علیه و آله ، غلط است، در امر خلافت و امامت نیز با وجود افرادی از اهل بیت علیهم السلام سخن از دیگران بیهوده است.
2. درخطبه 154 می فرماید:«فِیهِمْ کَرَائِمُ الْقُرْآنِ وَ هُمْ کُنُوزُ الرَّحْمنِ إنْ نَطَقُوا صَدَقُوا وَ إنْ صَمَتُوا لَمْ یُسْبَقُوا؛ بالاترین آیات قرآن درباره آنان (اهل بیت علیهم السلام ) نازل شده است. آنها گنجهای [علوم[ خداوند رحمان اند، اگر لب به سخن بگشایند، راست می گویند [و آنچه بگویند، عین حقیقت است] و اگر سکوت کنند، دیگران بر آنان پیشی نمی گیرند.»
این جملات اشاره به آیاتی است که در فضائل اهل بیت علیهم السلام وارد شده است؛ مانند آیه تطهیر و مباهله و امثال این آیات که در قرآن فراوان است.
12ام مهر, 1396
{شعری از خودم، تقدیم به شهدای مدافع حرم خصوصا شهید حججی}
{شعری از خودم، تقدیم به شهدای مدافع حرم خصوصا شهید حججی}
مجنون خود کرده ای، لیلای هر محل را
کامل چو معنا کردی، (احلی من العسل) را
بر سایه سار چشمت، (عین الیقین) هویدا
باز آفریده ای باز، حادثه ی ازل را
برعکس قاتل تو، ترسی به چهره دارد
انگشت بر دهان کرد، این سازمان ، ملل را
یاد آوری مقدس ،از یاد یک دفاعی
خارج زراست گویان، کردیو هر دغل را
جان را به کف نهادی، زینب مدافعت شد
با حرف هستو آسان، باز آورید عمل را
زهراست راضی از تو، یک یاعلی بهایش
با یاحسین دهی سر، بگشاید او بغل را
دادی چو بر یکی سر، گیریو از همو سر
از آن تو سر بلندی، تغییر ده مثل را
در یک کلام ولی، حجت خدای باشی
دادی تو رونمایی، از اصل آن بدل را
فرمود یار یاران، باشیدو با ولایت
دشمن به خواب بیند، وارد کند خلل را
یا رب روانه ام کن، بر راه مستقیمت
راهی که چپ ندارد، پایان ده این جدل را
دوباره شد (جمیلا)، یک (ما رایت الا)
پایان کار ما هم، امضا کن این غزل را
15ام شهریور, 1396
شناخت اهل حق
نکته ای مهم و امروزی از سخنان مولا علی (علیه سلام).
خلاصه:برای رفتن به راه حق، باید اول خود حق را شناخت؛ پس به دنبال آن اهل حق را نیز خواهیم شناخت.
مردی در جریان جنگ جمل دچار تردید میشود ، با خود می گوید چه طور ممکن است شخصیت هایی مانند طلحه و زبیر بر خطا باشند؟! درد دل خود را با خود علی (علیه السلام) در میان میگذارد؛ امام میفرمایند:
تو سخت در اشتباهی، تو کار واژگون انجام داده ای. به جای این که حق وباطل را مقیاس عظمت وحقارت قرار دهی، عظمت ها و حقارت ها را که قبلا با پندار خود فرض کرده ای، مقیاس حق و باطل قرار داده ای.
تو میخواهی حق را با مقیاس افراد بشناسی! برعکس رفتار کن. اول خود حق را بشناس، آن وقت اهل حق و باطل را خواهی شناخت و دیگر اهمیت نمیدهی که چه کسی طرفدار حق است وچه کسی طرفدار باطل، و از کارهای خطای آن شخصیت ها در شگفت وتردید نخواهی بود.
(سیری در نهج البلاغه-استاد مطهری-انتشارات صدرا-چاپ35-فروردین 86-ص 35)
11ام آبان, 1395
شکر نعمت انتساب به ائمه(علیهم السلام)
اگر کسی توفیق انتساب به ائمه(علیهم السلام) را پیدا کرد، باید از این بابت، شکر گذار خداوند و امام زمانش باشد و به شکرانه این نعمتبزرگ، رفتارش را با مردم_اعم ار خوب و بد_ نیک و شایسته قرار دهد و بداند که بد بودن اعمال بعضی افراد، ملاکِ جواز بد رفتاری با ایشان نیست. امام صادق(علیه السلام) چنین فرموده اند:
همانا خدای عزّ وجلّ هیچ پیامبری را مبعوث نکرد جز به راستگویی وامانت داری نسبت به نیکو کار وبدکار.
ظاهراٌ مراد حضرت این است که این امر، در شریعت همه ی پیامبران الهی، به عنوان یک وظیفه عمومی وجود داشته است چنان که مرحوم علامه مجلسی فرموده اند: تعبیر«فاجر و بدکار» در این حدیث شریف، شامل کافر هم میشود و به همین دلیل، خیانت در ودایع و امانت های کفّار و فجّار جایز نباشد، چگونه می توان پذیرفت که یک فرد منسوب به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در نحوه سلوک خود با مومنان_بخصوص در معاملات_ رعایت صداقت و امانت را نکند اما همچنان خود را خدمتگذار مولایش بداند؟!
نتیجه ی بسیار مهمی که میگیریم، این است که شیفتگان خدمتگذاری به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) ،لازم نیست راه دوری بروندو طریق خدمتگذاری را از این طرف وآن طرف جست و جو کنند، هر مومنی میتواند از راههای متعددی به انجام این عبادت مهم، موفق شود. کافیست در زندگی خود، نوع رفتارش را با دیگرلن باصداقت وامانت داریِ کامل همراه کند و وظایفِ شرعی خود را نسبت به دوست وهمسایه و پدر و مادر و همسر و فرزندان و خویشان و … به نیتِ خدمت به امامش انجام دهد. این نیت، یک امر ساختگی و عبث نیست بلکه اگر شخص مومن، معرفت و تفقّه کافی در دین خود داشته باشد، میتواند کوچکترین کارهایش را حقیقتاُ در قالب خدمتگذاری به امامش انجام دهد.
منبأ: کتاب پیمان غدیر بیعت با مهدی(عجل الله تعالی فرجه)،دکتر سید محمد بنی هاشمی، صفحه 120و121